به گزارش مجله خبری نگار، پسری ۲۶ سالهام. شغل درستی ندارم و خستهام. حتی یک نفر را ندارم که دلش برایم بسوزد و کمکم کند. چه کار کنم؟ یک نفر مثل من باید بمیرد تا کسی از او خبر بگیرد و بپرسد که مشکلاتش چه بود و چه حرفهایی داشت؟
با سلام خدمت شما خواننده گرامی. شرایط سختی دارید. هرچند اطلاعات محدودی از شما داریم، اما بر اساس چند جملهای که پیامک کردید باید نکاتی را خدمت شما عرض کنم.
اول این که هنگامی که فکر مرگ به عنوان یک راه فرار به ذهن انسان میرسد، احتمالا تحت تاثیر افسردگی قرار دارد و مغز در شرایطی نیست که درست تصمیم بگیرد؛ بنابراین مراقب تصمیمها و رفتارهایتان در این روزها باشید که در آینده پشیمان نشوید.
دوم این که شما و هر انسان دیگری باید این واقعیت دردناک را بپذیرد که در این دنیا هیچ فردی دلش برای ما نمیسوزد، الا خودمان. هیچ انسانی را از تنهایی گریزی نیست. درست است که خانواده و دوستان میتوانند در شرایط بحران حمایت کنند، اما در نهایت هر کسی باید بار زندگی خود را به دوش کشد؛ بنابراین قرار نیست که کسی دلش برای ما بسوزد یا ما چنین توقعی داشته باشیم.
برای قسمت اول سوال شما درباره خستگی از زندگی و نداشتن شغل مناسب، بهتر است آنچه واقعا برای شما ارزشمند است را تشخیص دهید و در راستای آنها اقدام کنید. برای مثال آرزو کنید. آرزوها نشان دهنده آنچه هستند که عمیقا برای انسان ارزشمندند.
در سوال شما دو مورد پول و رابطه صمیمی قابل تشخیص است. در راستای توسعه این دو مورد چه کارهایی را میتوانید انجام دهید؟ مثلا یادگیری یک مهارت قابل تبدیل به پول که بتوان برای افزایش درآمد به آن اتکا کرد. برای رابطه صمیمی و پیدا کردن دوست و همصحبت میتوان اقدام به دوستیابی کرد. شرکت در گروهها یا حضور در مکانهایی که امکان ملاقات با آدمهای جدید را به شما میدهد، میتواند یک اقدام موثر باشد.
در آخر به یاد داشته باشید که همه آدمها بعضی وقتها از زندگی خسته میشوند. این یک امر طبیعی است. کمی استراحت و مرخصی از زندگی جدی، میتواند کمک کند؛ بنابراین لازم نیست که فشار زیادی روی خودتان بیاورید که خیلی سریع حالتان خوب شود. در این مسیر میتوانید از یک روانشناس متعهد کمک بگیرید.
منبع: خراسان